کد خبر 19984
تاریخ انتشار: ۲۹ آذر ۱۳۸۹ - ۱۸:۱۳

دهه اول محرم در عين اين‌که عزاداري جبهه جذاب بود، اکثر بچه‌هاي تهران سعي مي‌کردند خود را به عزاداري‌هاي تهران برسانند. مخصوصا تاسوعا و عاشورا علاقه رزمنده‌ها براي شرکت در دسته‌هاي عزاداري تهران خيلي بيشتر بود.

گروه فرهنگي مشرق - غير از ايام محرم و صفر نيز، بچه‌هاي رزمنده از هر فرصتي براي مناجات و عزاداري استفاده مي‌کردند، مگر در ايام جشن که برنامه‌ها تفاوت داشت. شب‌هاي چهارشنبه در دعاي توسل، شب‌هاي جمعه در دعاي کميل و در طول هفته به هر بهانه که مي‌شد ذکر مصيبت اباعبدالله و ائمه برقرار بود. برنامه قرائت سوره واقعه هر شب ساعت نه شب به صورت جمعي گذاشته مي‌شد و بعضي از گردان‌ها از بلندگو پخش مي‌کردند. هنوز هم در دوکوهه اين کار انجام مي‌شود و ساعت نه شب از بلندگو سوره واقعه پخش مي‌کنند. اين‌طور هم نبود که فقط برنامه‌هاي عمومي برگزار شود. شب‌ها در چادرها هم برنامه‌هايي به ذوق و سليقه رزمنده‌ها برقرار بود و اگر مداحي بينشان بود کار به عزاداري و سينه‌زني هم مي‌کشيد.

دهه اول محرم در عين اين‌که عزاداري جبهه جذاب بود، اکثر بچه‌هاي تهران سعي مي‌کردند خود را به عزاداري‌هاي تهران برسانند. مخصوصا تاسوعا و عاشورا علاقه رزمنده‌ها براي شرکت در دسته‌هاي عزاداري تهران خيلي بيشتر بود. اما برنامه‌هاي جبهه هم طبق روال انجام مي‌شد. شب اول محرم شروع به سياهي زدن مي‌کردند. اگر در چادرها بودند، چادر را به سليقه خودشان سياهي مي‌زدند و اگر مثلا در دوکوهه داخل ساختمان استقرار داشتند آنجا را سياه‌پوش مي‌کردند. اگر گردان برنامه خاصي مثل مانور و راهپيمايي نداشت، عزاداري برقرار بود. بعد از نماز اول سخنراني بود و بعد عزاداري که عزاداري هم طول مي‌کشيد. البته گردان‌ها در عزاداري متفاوت بودند. بعضي از آنها در عزاداري زياده‌روي مي‌کردند و کارشان چند ساعت طول مي‌کشيد. حتي بعضي از گردان‌ها بعد از عزاداري‌هاي جمعي در بيابان‌هاي اطراف قرار مي‌گذاشتند و باز هم به سينه‌زني مي‌پرداختند. البته اين‌گونه عزاداري‌ها معمول نبود و اغلب بعد از ساعت خاموشي که ترددهاي اردوگاه محدود مي‌شد برنامه‌ عزاداري جمعي نبود. علاوه بر اين معمولا آخر شب برنامه‌هاي رزم دسته‌اي، گروهاني يا گرداني بود و رزمنده‌ها بايد زود مي‌خوابيدند تا به موقع بيدار شوند و توان مانور داشته باشند.

روزهاي تاسوعا و عاشورا، اربعين و 28صفر مانند جاهاي ديگر دسته‌هاي عزاداري گردان‌ها به راه مي‌افتاد. اگر در دوکوهه بودند همه به حسينيه شهيد همت مي‌آمدند و عزاداري مي‌کردند، اگر در کرخه بود گردان‌ها در دسته‌هاي عزاداري که علم و کتل و پرچم داشتند، از محل استقرار خود به محل وسيعي که صبحگاه‌هاي مشترک گردان‌ها برگزار مي‌شد، مي‌آمدند.

عزاداري و سينه‌زني و بعد هم غذايي که بين رزمنده‌ها پخش مي‌شد. اگر نمي‌شد به صورت متمرکز کل لشکر را غذاي نذري بدهند، خود رزمنده‌ها برنامه نذري دادن راه مي‌انداختند. گوسفند مي‌گرفتند، قرباني مي‌کردند، ديگ راه مي‌انداختند و آب‌گوشت مي‌دادند.

در برنامه‌هاي خاص مداح‌هاي مشهور مثل حاج منصور ارضي، حاج محمد طاهري يا حاج محسن طاهري مي‌آمدند و در حسينيه دوکوهه يا محل تجمع رزمنده‌ها در اردوگاه‌ها برنامه برگزار مي‌کردند. معمولا روحاني معروف در اين ايام براي سخنراني نمي‌آمد و خود روحاني‌هاي گردان‌ها براي رزمنده‌ها صحبت‌ مي‌کردند.

در هر صورت همان سنت و برنامه‌هاي عرفي که در شهر انجام مي‌شد در جبهه هم برقرار بود، يکبار يکي از عمليات‌ها با مناسبتي همزمان شده بود و بچه‌ها تصميم گرفتند حلواي نذري بدهند. خوب در خط مقدم خبري از آرد و اين‌جور چيزها نبود. يکي از بچه‌هاي اصفهان با خودش گز آردي آورده بود که با همان آرد، حلوا درست کردند. به هر ترتيب که بود برنامه‌ها را مانند برنامه‌هاي شهر برگزار مي‌کردند ولي سوز و گداز عزاداري بچه بسيجي‌ها چيز ديگري بود.

ابداع نوحه و مرثيه و سبک در جبهه خيلي زياد بود، سبک‌هاي خاصي که حماسي بود و به فضاي جبهه مي‌خورد. مثلا شعارهاي صبحگاه که بچه‌ها با‌ آن مي‌دويدند متناسب با ايام محرم سروده مي‌شد و به جاي شعارهاي حماسي صرف که هيچ محتوايي هم ندارد، ذکر و مدح اهل‌بيت مي‌گفتند. البته در ايام ديگر سال هم چيزي جز شعارهاي مذهبي در برنامه صبحگاه بسيجي‌ها نبود. مثلا فرازهايي از دعاي جوشن کبير را در دويدن صبحگاه زمزمه مي‌کردند.

اوايل انقلاب اشعار سينه‌زني‌ها و زنجيرزني‌ها هنوز محتواي طاغوتي داشت و خيلي منطبق با حقيقت امام حسين نبود. خيلي حرمت ائمه در نظر گرفته نمي‌شد و گاهي محتواي غلط هم داشت و به توهين هم مي‌کشيد. جبهه تاثير زيادي در خالص شدن محتواي شعرها داشت. يک تغيير اساسي از دوران دفاع مقدس در شعرهاي مذهبي و عزاداري‌هاي امام حسين اتفاق افتاد و حماسه امام حسين به صورت ارزشي و اصيل وارد اشعار مذهبي شد.

شعرا، چه آنهايي که واقعا شاعر بودند و معروف بودند و چه آنهايي که في‌البداهه شعر مي‌گفتند، در ايام محرم به جبهه مي‌آمدند و بين گردان‌ها مي‌چرخيدند و شعر مذهبي مي‌سرودند. مثلا آقاي کشوري که پيرمردي بود بي‌سواد، که شايد از بستگان شهيد کشوري هم باشد، به جبهه مي‌آمد و در هيأت‌هاي رزمندها مي‌نشست. يکدفعه بلند مي‌شد و في‌البداهه نيم ساعت شعر در وصف امام حسين مي‌گفت که مجلس را تحت تاثير قرار مي‌داد. يا حسام، شاعر معروف، مي‌آمد و شعر مي‌گفت.

در ايام محرم و صفر عمليات‌هاي زيادي نبود. به جز چند عمليات محدود مانند عمليات محرم در سال 62 که در منطقه دهلران انجام شد. محرم و صفر از ابتداي شروع جنگ رفته‌رفته به سمت تابستان مي‌رفت و در تابستان هم کمتر عمليات مي‌شد. علت هم قدرت بيشتر دشمن در فصل گرم بود که براي مثال در فصل گرم زمين کمتر حالت باتلاقي دارد و توان مانور زرهي دشمن خيلي زياد مي‌شود. به همين علت در ايام محرم و صفر رزمنده‌ها بيشتر در حالت اردوگاهي بودند و در خط مقدم نبودند، و عزاداري‌ها در اردوگاه برقرار بود.

*موسسه جهادي



نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس